1) "مسجد کوفه" ، از قیام حسین ع تا قیام مهدی عج 2)نهضت کربلا؛ هم شهادت ،هم خلافت( اینا احق بالولایه و الخلافه؟) 3)آفریقا در انتظار "زکزاکی "های بیشتر
1)کوفه_ مسجدسهله_ زیارت پیاده اربعین ۱۳۹۸ 2)زیارت اربعین، نجف به کربلا _ موکب بین الملل اسلامی_ ۱۳۹۷ 3)موکب شیعیان کنیا-مسیر نجف به کربلا-زیارت اربعین 98
مجری: در خدمت استاد ارجمند، استاد حوزه و دانشگاه استاد حسن رحیم پور ازغدی هستیم تا در خصوص اربعین مهدوی و تمدنسازی از ایشان بپرسیم و کسب اطلاع کنیم. استاد سلام صبح شما بخیر. بفرمایید در خصوص اربعین مهدوی و تمدنسازی آیا ارتباطی بین اینها وجود دارد و چطوری اینها به هم مرتبط میشود و زائرینی که میخواهند پای پیاده به کربلا برود چطور میتوانند این مسائل را در ذهنشان منسجم کنند.
استاد رحیمپور ازغدی: بسمالله الرحمن الرحیم. عنوان سه بخشی فرمایش جنابعالی ارتباطی بین سه ضلع حسین(ع)- مهدی(عج) و تمدنسازی مدنیت ارتباط برقرار میکند. خود دیدن این ارتباط سه گانه مبتنی بر یک تفسیر خاصی از دین است و نگاه خاصی به مبانی تشیّع و اسلام اهل بیت(ع) است. خیلیها این ارتباط را نمیبینند یعنی یک گذشتهای برای آنها به نام امام حسین و اربعین است که خب تجلیل و احترام و عزاداری و زیارت است. یک آیندهای هم هست که نرسیده و مربوط به مهدویت و انتظار است که بعداً محقق میشود. آن وقت ارتباط آن گذشته با آن آینده عملاً معلوم نیست.طبق یک تفسیر از مذهب که اتفاقاً رایج هم هست بین خیلی از دینداران در همه ادیان، مسلمین به نحو خاص و شیعه به نحو اخص که یک گذشتهای است یک آرمانها در گذشته و یک آرمانها هم در آینده و یک واقعیاتی در گذشته، ارتباط این دوتا معلوم نیست و ارتباط آن گذشته با امروز و امروز با آن آینده هم خیلی معلوم نیست. و ما دوتا مناسک یکی ناظر به گذشته و یکی ناظر به آینده داریم و این مناسک در حاشیه زندگی امروز ماست. این یک نگاه است.
یک نگاه اما اگر دقیق بشویم در ریشههای همین مکان مقدسی که در آن هستیم یعنی ما در کوفه هستیم نزدیک نجف مزار امیرالمؤمنین(ع) نزدیک مقتل اباعبدالله(ع) و اینجا مسجد سهله و کنار آن مسجد کوفه است. خود تاریخ این دوتا مسجد را اگر ملاحظه بفرمایید به نظرم ارتباط آن گذشته، امروز و آینده برقرار میشود و روایاتی که در باب اهمیت و قداست این دو مسجد، مسجد سهله و مسجد کوفه که تقریباً چسبیده به هم هستند با فاصله دو کیلومتر، فوقالعاده گویاست و نشان میدهد چه تفسیری از اسلام و تشیع، تفسیر درستی است. در روایات ما در مورد مسجد سهله و مسجد کوفه چه نوشتند که ما الآن با این جمع میلیونی و میلیونها انسان از دهها ملیت شیعه و غیر شیعه حتی مسلمان و غیر مسلمان حتی دیندار و غیر دیندار که یک حادثه بیسابقه تاریخی است و بزرگترنی راهپیمایی تاریخ بشر تا امروز به ثبت رسیده این است. و دنیا از این طریق با نام امام حسین(ع) آشنا میشود و روایات داریم که در آخرالزمان جهان از طریق نام حسین با مهدی آشنا میشود که گاهی آدم توی ذهنش میآمد که چطوری؟ چون همانطور که امام حسین در جهان مجهول است حضرت مهدی مجهول الهویه برای بشر است ولی امروز اجمالاً داریم بعضی از قرائن آن را میبینیم البته این سخن بنده به معنای ادعای نزدیک بودن ظهور و زمانبندی نیست البته امیدو انتظار و رجا همیشه باید باشد. در تاریخ مسجد سهله در روایات ما نوشتند که از حضرت ابراهیم, حضرت ادریس، حضرت موسی، جناب خضر، جناب یونس، حضرت صالح(سلامالله علیهم اجمعین) رد پای همه آنها در این مسجد سهله و این محل مسجد کوفه هست. در روایات ما اینطوری میگویند که این اتفاقات افتاده است. روایتی هم از خود سیدالشهدا(ع) نقل میشود که فرمودند حضرت ابراهیم(ع) پدر ما از اینجا به سما عمالقه حرکت کرد که یک امپراطوری فرعونی قدرت و از قطبهای استکبار آن دوران بودند. اینجا مدتی خانه حضرت ابراهیم بوده آن وقتی که به شرق به اینجا آمدند و تا قیام قیامت برای این منطقه اهمیت قائل شدند حتی صحبت از این است که سور اسرافیل، سور قیامت نسبتی با این منطقه دارد. راجع به قیام حضرت حجت(ع) انقلاب بزرگ عدالت جهانی که به حکومت واحد جهانی منجر میشود وقتی که ایشان از مکه مکرمه قیام را آغاز میکنند و بعد تشریف میآورند پایگاه و قرارگاه اصلی فرماندهی بزرگ جهانیشان که تمام رژیمها و صاحبان زر و زور جهان را اصلاح یا براندازی میکنند قرارگاه اصلیشان طبق روایات همینجا خواهد بود یعنی همین مسجد سهله و مسجد کوفه. خانه ایشان، قرارگاه ایشان، که در روایات داریم آن موقع مسجد کوفه هزار در دارد.
خب پس اینجا دارد ارتباط برقرار میشودبین انبیاء از آدم و نوح و ابراهیم تا علی(ع) که این مسجد کوفه مرکز حکومت علی است. آن سخنرانیها علی در نهجالبلاغه و غیره، همه اینجا شده است. دادگاههای قضاوتها، مباحثاث و مناظرات علی(ع) تا محل شهادت ایشان که اینجا ترور شدند. اینجا مقرّ الهیترین و انسانیترین حکومت در تاریخ اسلام و پس از پیامبر اکرم(ص) است که به اندازه یک دوره ریاست جمهوری هم بیشتر به او مهلت ندادند در حد 4 سال و اندی ایشان شهید شد ولی در همان مدت ایشان فرمود کل کوفه را من و مناطقی که تحت امر کوفه است که بزرگترین ابرقدرت جهان بود کاری کردم که دیگر نه کسی گرسنه است نه کسی کارتنخواب است همه سایه بالای سر دارند آب گوارا و نان گندم مرغوب، یعنی دیگر کسی گرسنه و آواره نیست با وجود آن که آن همه ترور و توطئه و سه تا جنگ بر ایشان تحمیل شده بود و آن خیانتها، ایشان وظیفه مادی و معنویاش را انجام داد. پس اینجا مرکز حکومت عدل الهی هم بوده است مرکز قیام حسین و شهادت حسین(ع) است در این مسجد و در این دارالعماره که کنار مسجد است سر حسینبنعلی را آوردند اینجا قیامهایا بزرگ اتفاق افتاده است. شما بعد از سیدالشهداء میدانید که قبر مختار همینجاست، قبر هانیبنعروه اینجاست، مسلمبنعقیل اینجاست، میثم تمار اینجاست که زیر شکنجه به شهادت رسید این منطقه، منطقه جهاد و شهادت و عبادت است. منطقه مرکز معنویت و عدالت ازلیت و ابدیت و امروز عالمیت با این اربعین دهها میلیونی، ده میلیونی و بیست میلیونی، اینجا مرکز تعلیم شهادت و عبادت و معرفت است منطقه فوقالعاده مهمی است که مقرّ حضرت مهدی(عج) بعد از قیام در عراق اینجاست و از اینجاست و در روایات داریم که نیروهای انقلاب جهانی به دو گروه تقسیم میشوند یک عده به شرق میروند به سمت چین و شرق و غرب عالم و یک عده به غرب به سمت اروپا و آمریکا و غرب و آفریقا میروند که انشاءالله جهان را آزاد بکنند. این راجع به اهمیت اینجا، نقش آن در عدالت جهانی، ارتباط حسین و مهدی و مسئله تمدنسازی و عدالت و مدنیت آخرالزمانی که عدل الهی از اینجا آشکار میشود.
به لحاظ معنویت در همین مسجد، شما محرابها و مقام انبیاء و اولیاء بزرگ را دارید. اهل بیت(ع) امام سجاد(ص) و امام صادق(ع) اینجا اعتکاف آمدند یک وقت امام سجاد(ع) به اینجا آمدند زمان بنیامیه بود، به ایشان گفتند اینجا چه کار داری؟ فرمودند آمدم زیارت پدرم. با این که سیدالشهداء در کوفه که نیستند در کربلا آن طرفتر هستند ولی فرمودند اینجا آمدم زیارت پدرم که سرش را به اینجا آوردند و شهدا را با آن وضعیت به این شهر آوردند و سخنرانی حضرت زینب(س) اینجا در همین صد متری ما اتفاق افتاده است. اسرا اینجا بودند. بعد هم که مسائلی که پیش میآید یعنی پایگاه امام زمان(عج) که در مسجد کوفه است. باز ارتباط تاریخی آن را شما ملاحظه بفرمایید در روایتی داریم که اینجا ابتدا از زمان حضرت آدم(ع) ساخته شده، زمان نوح بعد از طوفان تجدید بنا شده است. چون در زیارت هم داریم که آدم و نوح کنار امیرالمؤمنین(ع) دفعن هستند. «ضجیعین». این شهر کوفه شهر پایگاه مجاهدین بود یعنی وقتی که در صدر اسلام زمان خلافت دوم، سعد بن ابیوقاص مأمور میشود بیاید و سلمان هم همراهشان هستند اینها به این منطقه میآیند که با ساسانیان میجنگند و اینجا را آزاد میکنند آن وقت چون این سربازان حجاز آب و هوایشان با اینجا فرق میکرد چون اینجا آب و هوایش بهتر است اینها مشکلات جسمی پیدا کرده بودند لاغری و مریضی و... قرار شد که یک جای مناسبی پیدا کنند که خلیفه میگوید به سلمان بگویید اینجا را میشناسد ایشان تصمیم بگیرد. در واقع کوفه را سلمان انتخاب میکند چون بصره و کوفه دوتا شهر هستند که بعد از اسلام ساخته شدند و به عنوان دو شهر نظامی که نظامیها وخانوادههایشان بودند بصره به سمت شرق و کوفه به این سمت و پیشنهاد ساختن و انتخاب برای این شهر که اینجا دوباره بنا شود و ساخته شود پیشنهاد سلمان بوده است و خانوادههای مجاهدین اینجا بودند. اینجا مرکز تعلیم و تربیت انسانهای بزرگ، علما، عرفا بزرگ. این قبرستان وادیالسلام را میدانید بزرگترین قبرستان جهان است و بینشان هزاران هزار انسانهایی که در تاریخ کمنظیر و بینظیرند از اولیای بزرگ و مجاهدان و علمای بزرگ هستند. چرا شیعه میگوید در مسجد کوفه و حرم امام حسین(ع) مثل مسجدالحرام نماز تمام است یعنی اینجا کسی مسافر نیست خانه خودش است هرکس بیایند اینجا منزل اوست، کسی اینجا بیگانه نیست. اینجا هیچ کس نامحرم نیست وطن شماست. شما ببینید آن ارتباط آن قیام انبیاء، امام حسین میگویند ابراهیم از اینجا به نبرد با استکبار رژیم عمالقه رفت. خود امام حسین اینجا به شهادت میرسد و سرش را میآورند. امیرالمؤمنین اینجا حکومت عدالت را برقرار میکند و آخرالزمان هم انقلاب جهانی تقسیم نیروهای به شرق و غرب عالم در روایت داریم از اینجا اتفاق میافتد و این شهری است که در زمان خلافت امیرالمؤمنین حسن و حسین، و زینب(س) همه اینجا هستند و دارند در این شهر کادرسازی و تربیت نیرو و کمک به امیرالمؤمنین برای اجرای عدالت و مسائلی که پیش آمد... اینجا در این مسجد امیرالمؤمنین تفسیر قرآن میگفت و شاگرد تربیت میکرد امثال کمیل و مالک اشتر و دیگران، ابن عباس و.. همه اینها میامدند از ایشان چیز میآموختند. این خیلی نکته مهمی است که باز برای ارتباط بین این دو قضیه عرض کنم. نقل شده که سیدالشهدا فرمودند «قائِمُ هذه الأمَّة هوَ التَّاسعُ مِنْ وُلْدی، وَهُوَ صاحِبُ الغَیْبةِ، وَهُوَ الَّذی یُقْسَمُ میراثُهُ وَهُوَ حیّ»؛ انقلابی این امّت، انقلابی بزرگ آخرالزمان فرزند من است، نسل نهم من. یعنی سیدالشهداء تصریح کردند به این قضیه. از اهل بیت(ع) روایت داریم که ارتباط مهدویت و عاشورا (اربعین) و تمدنسازی جهانی آخرالزمان، «إنّ قائمَنا إذا قامَ...» قائم یعنی انقلابی، قیامگر. فرمودند که انقلابی بزرگ ما آن روزی که قیام میکند انقلابی جهانی و حکومت جهانی برای عدالت برپا میکند و تأمین حقوق همه بشر و تأمین همه حقوق بشر؛ نه فقط حقوق بعضی از بشر، و نه بعضی از حقوق بشر. تفاوت آن با همه انقلابهاست که فاصله فقیر و غنی نداریم، دو قطبی ظالم و مظلوم نداریم، دو قطبی تحقیر کننده و تحقیر شونده نداریم، و... آنجا فرمودند که وقتی ایشان در بین رکن و مقام قیام میکنند یکی از اولین شعارهایی که میدهند این است «ألا ای اهل العالم»؛ این جهانیان، این بشریت «أنا امام القائم»؛ من آن رهبر بزرگ انقلابی هستم که منتظر آن بودند «العالم أنا الصمصام المنتقم»، من آن انتقام گیرنده بزرگ هستم. لحظه انتقام از همه جلادان و خونریزان و غارتگران رسید.بعد جالب است میفرماید که «إنّ جدّی الحسین...» آنجا اشاره به جدشان حسین میکنند که پدر من حسین «قتلوا عطشانا» او که او را تشنه کشتند <و طرحوه عریانا»، او که برهنه و بیلباس با بدن خونین بر زمین رهایش کردند «سحقوه عدوانا» او که به او ظلم و ستم کردند و حریم او را شکستند. من فرزند او هستم. یعنی این ادامه آن قیام است. قیام حسین هم که ادامه قیام ابراهیم است. چرا در زیارتنامهها میگویید حسین وارث آدم، وارث نوج، وارث ابراهیم، وارث موسی،وارث عیسی؟ وارث همه اینهاست یعنی این خط همان خط است اینها جدا از هم نیستند ما ادیان نداریم یک پرچم است، یک حق است و آن توحید و عدالت است. توحید رابطه انسان با خداست و عدالت رابطه انسان با انسانهای دیگر است. شیعه در آرزوی دوتا جهاد و شهادت همیشه زیارت خوانده، دعا خوانده، یکی این که ای کاش در گذشته در رکاب حسین بودم که شهید میشدم یکی این که در آینده کاش در رکاب مهدی(عج) و آن انقلاب بزرگ باشم. یعنی ای کاش در دو انقلاب بزرگ، در دو قیام بودم. آن قیام گذشته هفتاد به دهها هزار و این قیام آیند که تکلیف بشریت در جهان را یکسره خواهد کرد.
در دعای عهد میگویند بخوانید «اللّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هذَا...» خدایا من دوباره با او اینک این صبح بار دیگر با او پیمان میبندم که چه ... و از تو خدایا خواهش میکنم «اللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ»، من را جزو آن یاران آزادیبخش و عدالتآور و در خدمت کل بشریت قرار بده. خدایا من میخواهم همه بشریت به همه حقوقشان برسند. من میخواهم در آن قیام باشم «فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی...» اگر من در آن روز مرده بودم خدایا میشود دوباره در آن لحظه بزرگ من را از قبر بیرون بیاوری؟ «مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شاهِراً سَیْفِی»، شمشیر در دست با همان کفن بیرون بیایم؟ یعنی انقلابی برانگیخته شوم، یعنی مجاهد از گور برخیزم. خدایا میشود من از گور برخیزم حتی اگر از این عالم رفته باشم میشود من را دوباره برگردانی و من در آن قیام بزرگ برای عدالت و مبارزه با فاصلههای طبقاتی، فقر و توهین و کفر و شرک، دوباره مبارزه کنم و به شهادت برسم.
این جواب دوتا گروه است. یکی جریان مقدسمآبی که در بعضی از منابر و هیئتها میگویند حسین گذشته، مهدی آینده هر دو بیارتباط با امروز! و این دوتا بیارتباط با هم. یکی خط جریان غیر دینی است که در منبرهای روشنفکری و در تریبونهای روشنفکری میگویند ما امر مقدس را قبول داریم، زیارت حسین، مهدی هم به هر دلیلی هست، نیست؟ انتظارش خوب است ولو خودش نباشد عیبی ندارد! ولی اینها را دخالت در تمدنسازی ندهید در مسئله عدالت و حقوق بشر، رابطه عدالت و معنویت را قطع میکنند. آنها میگویند اشرافیگری به علاوه تشرّف به محضر امام زمان(عج). یعنی این دوتا را با هم میخواهند اشرافی زندگی کنیم تشرّف هم داشته باشیم. سازش و زیارت را میخواهند با هم جمع کنند! خیانت و عبادت را با هم جمع کنند! اما این زیارتهای شیعی و این دعاها نشان میدهد که این حسین نه آن حسینی که شما میخواهید و این مهدی نه آن مهدیای است که شما میخواهید نه این اربعین، اربعینی است که شما میخواهید! همه اینها با مسئله عدالت گره خورده است. بنابراین حسینی بودن، مهدوی بودن، تمدنسازی، یعنی عدالتخواه بودن، موحد بودن، یعنی مبارزه با اختلاس، رشوه، دزدی، غارتگری فقرا، یعنی مبارزه با مذهب توجیهگر، مذهب سازشکار، در همین مسجد کوفه و مسجد سهله از در و دیوارش دارد این پیام میبارد هم ناظر به حسین گذشته و هم به مهدی که هر دو با مسجد کوفه و مسجد سهله نسبت دارند.
گفتید تهران یاد گندم ری افتادم! عمربنسعد وقتی که میخواهد امام حسین را شهید بکند میگوید به من وعده گندم ری را دادند. ری همان تهران خودمان است. امام حسین(ع) به او گفتند که گندم ری را نخواهی خورد! گفت ما به همان نان جوی آن هم راضی هستیم! و بالاخره هم نرسید. بالاخره این گندم ری و تهران از زمان امام حسین کار دست ما داده تا همین الآن!
***
درس اول این که؛ حسینبنعلی(ع) به عنوان رهبر الهی کاملاً جامعه را به زمان سیاسی دقیق تحت نظر داشت میشناخت و اقدامات حکومت و دشمن را لحظه به لحظه رصد میکرد و پیشبینی میکرد. بنابراین توکل به خداوند و ایمان به او و اخلاص معنوی در کنارش هوشمندی سیاسی و رصد کردن و تعقیب دقیق مسائل، جریانها، تهدیدها و فرصتهاست.
درس دوم این که؛ عبدالله بن زبیر از حسین بن علی(ع) اگر اینطور که شما میگویید معاویه مرده و اینها میخواهند ما را به دستگاه حاکمیت ببرند و از ما بیعت بگیرند اگر از شما بیعت خواستند شما چه خواهی کرد؟ سیدالشهداء(ع) فرمودند با کسی که در بستر فساد و عیاشی بار آمده و بزرگ شده و شبها تا به صبح مشغول عیش و نوش و فساد است با چنین کسی به عنوان حاکم اسلامی بیعت کنم؟ این درس سوم.
الآن چه تعداد از حکومتهای جهان هستند که اینطور نیستند؟ در حدود 100 کشور در این راهپیمایی حضور دارند از آنها بپرسید در کدامیک از کشورهای شما حاکمانتان یک چنین رفتار و اوصافی ندارند که به لحاظ جنسی و به لحاظ اخلاقی آدمهای سالمی هستند؟ همه حکومتها در اختیار افرادی است که این یکی از خصوصیاتی است که همه آنها دارند فساد اخلاقی، فساد جنسی و لهو و لعب و شمر خمر و سگبازی. و سیدالشهداء فرمودند که این آدمی که سگباز است و شرابخوار است و تمام ذهنش نقشه برای خوشگذرانی است یک چنین کسانی را نباید اجازه بدهیم وارد حکومت بشوند و امروز در دنیا حکومت دست چنین کسانی است. آن رابط آمد توی مسجد، عمربن عثمان گفت ببخشید حاکم مدینه استاندار منتظر شماست که یک نکته مهمی را میخواهد خدمت شما بگوید. سیدالشهداء فرمودند برو من میآیم! عبدالله بن زبیر به امام حسین گفت که آقا من میترسم نگران شما هستم من نمیروم و میدانم اینها آنجا کمین گذاشتند و برای شما برنامه دارند! من میترسم اگر بروید آنجا با ولید و با نماینده حکومت ملاقات کنید اجازه نمیدهند شما زنده بیرون بیایید و الا این که از شما بیعت بگیرند و الا همانجا شما را خواهند کشت و در ضمن یادتان باشد که این عبدالله بن زبیر، قبلاً در جنگ جمل با امیرالمؤمنین و با حسن و حسین جنگیده بوده و از آن قضیه 20 و چند سال گذشته است و حالا آمده کنار امام حسین(ع) و هر دوی اینها با حکومت یزید و معاویه مخالف هستند و عمربن عبدالله زبیر میدانید که همزمان با سیدالشهدا و بعد از شهادت ایشان بخصوص, قیامت مسلحانه علیه حکومت کرد و مکه و مدینه و عراق را تا مدتی در اختیار گرفت که بعدها به دست نیروهای بنیامیه شکست خورد و کشته کشد.
پس درس بعدی این است، با این که هم عبدالله بن زبیر ضد حکومت یزید است و هم حسینبنعلی، اما امام حسین با عبدالله بن زبیر قاطی نمیشوند و خطشان را جدا میکنند. هر دو با یزید میجنگند اما هر یک به چه دلیل و چگونه؟ هر دو به دست حکومت کشته میشوند اما هر یک با چه هدفی و چگونه؟ عبدالله بن زبیر به سیدالشهداء گفت آقا به ملاقات اینها نروید اینها نمیگذارند شما زنده برگردید مگر این که بیعت کنید! امام حسین(ع) فرمودند عبدالله من آن کسی نیستم که تن به ذلت بدهم و با ننگ کنار بیایم من با این رژیم همکاری نخواهم کرد و آنها را به رسمیت و مشروعیت نخواهم شناخت.
به 50 نفر از نیروهای بنیهاشم، 50 چریک و کماندو، فرمودند مسلحانه بیایید که با هم برویم. من وارد کاخ حکومت میشوم شما کل مرکز حکومت را محاصره کنید اگر بعد از چند دقیقه من بیرون نیامدم بدانید که من بازدداشت شدم یا من را کشتند شما حمله کنید و کاخ حکومت را آزاد کنیدو فتح کنید بنابراین سیدالشهداء به حکومت فهماندند که استانداری در محاصره نیروهای من است و اگر کوچکترین برخورد و درگیری به وجود بیاید حساب همهتان رسیده است. این هم درس بعدی. که سیدالشهداء(ع) دقیقاً ملاحظات سیاسی، نظامی, عملیاتی همه اینها را انجام میدهند در کنار آن آمادگی برای شهادت. امام حسین(ع) به ولید استاندار حکومت در مدینه فرمودند که آمدم چه کار داشتی؟ گفتم خواستم به شما خبر دهم که معاویه خلیفه مسلمین رضوانالله تعالی علیه از دنیا رفت! سیدالشهداء(ع) گفتند رفت که رفت به من چه با من چه کار داری؟ جواب داد از همه حاکمان و شهرها بیعت گرفتند و همه تسلیم شدند. حاکم بعدی یزید پسر ایشان است آمدیم که از شما بخواهیم بین مسلمین اختلاف نینداز، شما اگر مخالفت کنی و بیعت نکنی بین مسلمین دعوا و جنگ داخلی راه میافتد ما هم میخواهیم از شما بخاطر وحدت و بخاطر این که اختلاف راه نیفتد شما هم با یزید بیعت کنید اگرچه انتقاداتی هم دارید.
درس بعدی، دشمنان دین و توحید و عدالت گاهی از شعارها و کلمات ارزشی و باارزش استفاده میکنند یعنی با بهانه اتحاد وحدت و این که جنگ داخلی بین مسلمین راه نیفتد شما بیایید با حکومت بیعت کنید خیلیها در این موقعیتها فریب میخورند و فکر میکنند که بله خب وحدت داشته باشیم زیر سایه یزد! بهتر از این است که اختلاف داخلی راه بیفتد اما سیدالشهداء فرمود چنین وحدتی وحدت نیست، چنین وحدتی مرگ و ذلت و حاکمیت سراسری و یکپارچه ستم بر مردم است. یعنی وحدت بطور مطلق ارزش ذاتی ندارد. وحدت بر باطل نمیخواهیم وحدت بر حق باید باشد. مثل این که یک کسی به شما بگوید ما یک عدهای بگویند برویم یک ظلم یا گناهی بکنیم برای این که وحدت بهم نریزد شما هم بیا! سیدالشهداء فرمودند که وحدت بله، اما وحدت در مسیر حق، توحید و عدالت. در مسیر حق وحدت داشته باشیم. ولید گفت من حوصله بحث ندارم شماها متخصص سخنرانی و بحث هستید مأموریت دارم به شما بگویم همین الآن اینجا بیعت کنید و پس از معاویه با حکومت و یزید اعلام همکاری کنید و شر قضیه را بکَنید شما هم در امنیت و احترام؛ ما هم خاطرمان جمع باشد با دوستی و صفا زندگی را در کنار همدیگر در مدینه ادامه بدهیم. سیدالشهداء(ع) فرمودند تو از من بیعت و تسلیم در خلوت در مسجد، یواشکی میخواهی؟ این بیعت یواشکی من به درد تو نمیخورد. مردم هم باور نمیکنند تو میخواهی فردا عمومی از همه مردم بیعت بگیری، همانجا نظر من را بپرس، من در محضر همه مردم جواب تو را خواهم داد یعنی هم 50 تا نیرو آوردم استانداری را محاصره کردند و هم صریح آنجا نگفتند که بیعت نمیکنند و نه گفتند بیعت میکنم! بلکه گفتم ما یواشکی با تو مذاکرهای قراردادی نداریم فردا جلوی همه مردم جواب من را خواهی شنید. ولی استاندار فهمید نمیتواند حریف ایشان بشود گفت خیلی خب، بروید فردا. آمدند بیرون بروند مروان آنجا رو به استاندار کرد، مروان که سابقه دشمنی زیادی با اسلام دارد و بعد از یزید، شاخه مروانی او و بچههای او حکومت بنیامیه را دست گرفتند. مروان رو کرد به او گفت که نگذار حسین از اینجا برود حسین دارد کلاه تو را برمیدارد اگر بگذاری حسین از اینجا بیرون برود دیگر نه دست تو به این میرسد و این آدمی نیست که بیعت کند همینجا حساب او را برس. همین الان قائله را ختم کن! اگر حسین را همینجا بزنیم بکشیم و سرش را از بدنش جدا کنیم قائله میخوابد! اینجا بود که سیدالشهداء عصبانی شدند و برگشتند به او رو کردند و گفتند «ویلک یابن زرقا» خاک بر سرت! وای بر تو! فرزند مادر آلوده؛ کسی که در بستر مادری ناپاک به دنیا آمدی! این هم نکته بعدی. اغلب کسانی که در صف مقابل حق میایستند به لحاظ خانوادگی در خانوادههای فاسد به دنیا آمدند و بزرگ شدند. اغلب اینها را شما نگاه کنید کسانی نیستند که مادران پاک و پدران صالحی داشته باشند و سیداشهداء هم علناً و صریح این را میگویند. نمیگویند خب حالا این اینطوری بوده نگوییم بد است، نه، باید بگوییم فرمودند تو فرزند آن مادری و بعد گفتند که «أنت تأمرُ بضرب عنقی؟» تو مردک دستور میدهی که گردن من را بزنند؟ تو میخواهی دستور قتل من را بدهی؟ «کذبت والله ولؤمت» به خدا سوگند هم دروغ گفتی و هم نشان دادی که چه آدم پستی هستی ولی تو و همه شما کوچکتر از آن هستید که از پسِ من بربیایید! بعد رو کردند «ثم أقبل على الولید» سپس رو کرد به استاندار ولید و گفت فقال: «أیها الأمیر» آقای استاندار «إنا أهل بیت النبوة» من در خانواده پیامبری و وحی متولد شدم «ومعدن الرسالة» ما در خانهای متولد و تربیت شدیم که معدن رسالت و مأموریتهای الهی بود «ومختلف الملائکة» در خانهای بودم که هر روز فرشتگان رفت و آمد میکردند من در یک چنین خانهای بزرگ شدم اگر دنبال دربند کردن و مجبور کردن ما هستی بدان که «بنا فتح الله وبنا ختم الله» خداوند با ما آغاز کرد و با ما پایان میرساند. اول و آخر و پایان این ماه ماییم. فیض خداوند از ما شروع شد و با ما به پایان میرسد. خداوند از طریق ما دست به کار شد برای هدایت و نجات بشرو از طریق این کار را به پایان و به سامان میرساند. و اما اگر خیلی عجله دارید حالا که تهدید کرد به تو بگویم اگر خیلی شتاب داری که بدانی نظر من چیست بدان «ویزید رجل فاسق،» یزید یک مردک فاسد الاخلاق است ما اجازه نمیدهیم افراد فاسد بر امّت اسلام حکومت کنند. دوم این که «شارب الخمر،» شارب الخمر است. یک مردک الکلی مست است شرابخواران وارد حکومت بشوند؟ سوم این که «قاتل النفس المحرمة،» این مردک حیوان صفت است و این حکومت به راحتی آدم میکشند و خون میریزند جان محترم انسانها برایشان بیاحترام است. حکومتهایی که آدم میکشند بیگناه میکشند هرگز با آنها کنار نخواهیم آمد. آدمکشهایی که جان انسان را ارزان کردند حق حکومت بر انسانها را ندارند. دیگر این که خودت میدانی حاکمان امروز کسانی هستند که «معلن بالفسق،» و در رأس آنها یزید نه فقط یواشکی و پنهانی کثافتکاری میکنند علنی هم میکنند و از کسی هم شرم نمیکنند. علناً فساد میکنند برای این که بگویند فساد و صلاح نداریم همه کار ممکن و جایز است دیدید ما کردیم شد. بعد فرمودند بنابراین تکلیف من با شما روشن است «ومثلی لا یبایع مثله،» نه این که من با شما و یزید بیعت نمیکنم مثل منی هم با مثل یزیدی تا ابد بیعت نخواهد کرد. حالا اگر میتوانید بیایید من را بکشید. خب امام حسین جواب صریح را دادند و معلوم شد که فردا و پس فردا چه میخواهند بگویند. ایشان در واقع نگفتند مسئله شخصی فقط بین من و یزید است گفتند مثل منی هم با مثل یزیدی تا ابد بیعت نمیکند پس مسئله کربلا و محرم و عاشورا برای 1400 سال پیش نیست برای همیشه است. همه حکومتها و همه مردم و ملتها و این مسئله تا ابد هست. مسئله خصوصی و شخصی نیست مسئله کاملاً سیاسی است چون بحث بیعت است بیعت با حکومت یک مسئله سیاسی است یعنی سیدالشهداء در اینجا دارند میگویند این آغاز حرکت عاشورا در مدینه است دارند میگویند هرگز هیچ ملتی هیچ نسلی در هیچ جامعهای در هیچ عصری و قرنی حق ندارد تن بدهد به حکومت کسانی که فساد اخلاقی دارند آدمکش هستند و ارزشها را زیر پا میگذارند و عدالت و حقوق را رعایت نمیکنند این یعنی پیام انقلاب برای همیشه. همیشه انقلابی بودن برای چنین حکومتها و ابرقدرتها و قدرتهایی. اگر کسی این پیام سیدالشهداء را باور نکند و قبول نداشته باشد صد بار این مسیر را پیاده برود و بیاید حسینی نیست. اگر تن بدهید به حکومتها و قدرتهایی در کشورها و در سطح منطقه و در سطح جهان که این خصوصیات را دارند در واقع ما و شما با یزید بیعت کردید لذا بیعت با شاه و صدام و آل سعود و اسرائیل و آمریکا و انگلیس همه این بیعت مثل بیعت با یزید است چون سیدالشهداء فرمود مثل منی با مثل یزید بیعت نمیکند. یعنی هرکس در مسیر است با هر کس در مسیر این است بیعت نخواهد کرد. اینهایی که میگویند ما زیارت اباعبدالله میرویم، عزاداری میکنیم اما به سیاست کاری نداریم اینها بدانند دارند میگویند با حسین کاری نداریم! چون حسین سیاسی بود. اینهایی که دارند میگویند با حکومت کاری نداشت مسئلهاش مسئله حکومت نبود میخواست بیایدو یک چیزهایی بگوید و برود. آنها دقت کنند سیدالشهداء در همین شروع از مدینه آخرین جملهشان خطاب به استاندار این است فرمودند «ولکن نصبح وتصبحون،» بگذارید فردا صبح بشود من و شما به صبح برسیم «وننظر وتنظرون،» شما بنگرید و ما بنگریم فردا معلوم خواهد شد و خواهم گفت که «أینا أحق بالخلافة والبیعة» کدام یکی از من و یزید، ما و شما شایسته برای حکومت هستیم؟ «ثم خرج علیه السلام» امام حسین این را گفت و بیرون رفت و اینها جرأت نکردند جلوی ایشان را بگیرند. امام حسین(ع) دقیقاً گفت دعوای ما و شما بر سر این نوع حکومت است. سرا این که چه کسانی حق حکومت دارند و ندارند و چگونه باید حکومت کرد یا نکرد؟ بحث ما این است که خلافت منحرف شده است. امام حسین(ع) این را گفتند و از مقرّ حکومت بیرون آمدند. مروان عصبانی شدو برگشت رو به ولید گفت احمق! چه کار کردی؟ هرچه دلش خواست حسین گفت، تف توی صورت تو انداخت و رفت بیرون و گذاشتی که برود؟ ولید که میدانید خودش یک آدم فاسدی بود و در عین حال آنجا گفت که مروان ما حالا خودمان داریم به حسین میگوییم با یزید بیعت کن خودمان که اینقدر نباید احق باشیم و فکر کنیم که این حرفها معقول است! به ما مإموریت دادند که به این بگوییم و الا خودمان من و تو که میفهمیم حسین کیست! یزید کیست! چطور به خودت جرأت میدهی در خصوصی او را مجبور به بیعت کنم؟ اگر من حسین را بازداشت میکردم یا اینجا میکشتم نه فقط دین هم به کلی به پایان رسیده بود و هیچی از آن نمانده بود دنیای من هم نابود میشد. در عین حال مروان که آنجا این صحبت را میکند بعد پیش امام حسین(ع) میآید میگوید «یا اباعبدالله إنّی لک ناصح!» یا امام حسین من آنجا آن حرف را زدم شما هم عصبانی شدی هدف من اذیت کردن و توهین به شما نبود من خیرخواه شما هستم. من مصلحت شما را دارم میگویم. «یا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ! إِنِّی لَک نَاصِحٌ فَأَطِعْنِی تُرْشَدْ» این مسیری که گفتم شما بیا بیعت کن با احترام، اجازه نمیدهیم کسی به شما توهین کنید. امنیت شما هم تضمین، زندگیتان هم تضمین. شما بیعت کن، اطاعت کن، راه درست این است «و ماذاک» امام حسین(ع) فرمودند پیشنهاد تو چیست؟ «قل حتی اسمع» بگو بشنوم «فقال مروان إنّی آمرک ببیعة یزید بن معاویة فإنه خیر لک فی دینک ودنیاک» گفت آقا یک پیشنهاد همان پیشنهاد است اگر میخواهی دین تو سالم بماند شما دیندار باش زندگیات را بکن، حج برو، تماز شب بخوان، احکام بگو، درس اخلاق خصوصی بگذارد، طهارت و نجاست بگو، این کارها را بکن. دینتان محفوظ، هر سال هم پیاده به زیارت برو، دینت محفوظ، دنیایت هم ما تضمین میکنیم! شما بیعت کن کار را یکسره کن برود! گفت مگر شما نمیتوانی هم دیندار باشی و هم با یزید کار کنی؟ این همه آدمهای دیندارند با یزید هم دارند زندگی میکنند شما چه فرقی با بقیه داری؟ مگر بقیه که با یزید بیعت کردند بیدینند؟ مگر نماز نمیخوانند روزه نمیگیرند؟ حچ نمیروند؟ فقط شما دین داری بقیه همه بیدینند؟ گفت خود خلیفه حج میرود، نماز میخواند، این همه مردم متدینین هستند، این همه علما هستند بعضی از اصحاب پیامبر هنوز زندهاند همه بیدین هستند شما یکی دین دارید؟ سیدالشهداء فرمودند «إنا لله و إنا الیه راجعون» یعنی مرگ بهتر از تن دادن به یک چنین پیشنهادی و من آماده رفتن شدم فرمود ما از خداییم و به سوی خدا باز خواهیم گشت یعنی چه؟ یعنی من تا ته خط که شهادت هست را فتم. و بعد اسیدالشهداء(ع) فرمودند «و علی الاسلام سلام» خداحافظ اسلام. «إذ قد بلیت الامة براع مثل یزید ...» خداحافظ اسلام اگر امت گرفتار حاکمانی مثل یزید بشود من اگر تن به یک چنین حکومتهای فاسد و ظالمی بدهم همه هم نماز شب بخوانند دیگر اسلام نیست خداحافظ اسلام.
و شما حواستان باشد اگر پیاده این مسیر را آمدید یادتان باشد اگر اهداف امام حسین(ع) نباشد ارزشی ندارد. شمر که قاتل امام حسین است 16 بار پیاده سفر حج رفته است! سیدالشهداء(ع) ضمناً به تو بگویم «و لقد سمعت جدی رسول الله «ص» یقول: الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان» ما میدانستیم پیامبر پیشبینی کرده بودند که این باند فاسد بنیامیه و فرزندان فاسد ابوسفیان اینها برنامهریزی دارند برای این که به حکومت و قدرت برگردند قبل از اسلام به نام کفر و بعد از اسلام به نام اسلام. اما پیامبر فرمودند خلافت و حکومت حرام و ممنوع است برای آل ابیسفیان و چنین کسانی. خط قرمز است هرگز نباید اجازه بدهید حکومت اسلامی به دست چنین افرادی بیفتد. این جمله صریح سیدالشهداء را فراموش نکنید به کسانی که میگویند ما شیعه حسین هستمی زیارت هم عزاداری هم انجام میدهیم، قمه هم میزنیم اما کاری به این نداریم که چه کسانی در جهان اسلام دارند حکومت میکنند. به اینها بگویید سیدالشهدا فرمود اگر همهتان نماز و روزه و نماز شب و عبادت و زیارت و کل سال را عزاداری کنید و پیاده بروید و پیاده برگردید اما اجازه بدهید حکومتهایی مثل یزید بر جهان اسلام حکومت کنند اسلام در کار نیست خداحافظ اسلام. آن اسلامی که حاکمان آن فاسد و ظالم باشند برای همیشه با آن اسلام وداع کنید و اسلامی در کار نیست ظاهر آن اسلام است! این صحبت که تمام شد و سیدالشهداء به مروان جواب دادند و گفتند حالا این جواب من برو به یزید برسان. برگشت و نامهای خطاب به یزید نوشت که سلام بر خلیفه، حسین بن علی هیچ حقی برای تو در حکومت وخلافت قائل نیست و هرگز با تو بیعت نخواهد کرد و تو را به رسمیت و مشروعیت نخواهد شناخت حالا بفرما با حسین چه کار کنیم؟ این نامه رفت و جواب آن چندی بعد از طرف یزید آمد.جواب این بود: وقتی نامه من (یزید) به تو (استاندار مدینه) رسید سریع جوابی که میخواهم بفرست. جوابی که میخواهم این است لیست کسانی که با بیعت کردند و همکاری میکنند و لیست فهرست کسانی که با همکاری نمیکنند دقیق بفرست و با این نامه سر حسین را هم بفرست! از این طرف امام حسین(ع) منتظر جواب یزید نمانده، فهمیدند و میدانستند یعنی با "إنا لله و إنا الیه راجعون" فهماندند که چه خبر است. سیدالشهداء سر قبر رسول خدا برای خداحافظی آمدند و به اهل بیتشان فرمودند آماده حرکت باشید. در سر قبررسولالله(ص) سیدالشهداء به خداوند عرض کرد «اَللّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّد...» خدایا اینجا کجاست؟ قبر آخرین پیامبرت «وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد...» و من کیستم؟ پسر دختر آخرین پیامبرت «وَ قَدْ حَضَرَنِی مِنَ الاْمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ،» خدایا تو میدانی و میبینی که من در چه موقعیتی قرار گرفتهام. یک کلمه حسین گفته، «اَللّهُمَّ! وَ إِنِّی اُحِبُّ الْمَعْروُفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ،» خدایا ارزشهای را دوست دارم و از ضد ارزشها بیزارم. یعنی چه؟ یعنی حقیقت را دوست دارم و از باطل بیزارم. یعنی عدالت را دوست دارم و از بیعدالتی بیزارم یعنی صداقت و راستگویی را میخواهم و از کذب و دروغ بیزارم. و اما تو کیستی؟ اول فرمودند اینجا کجاست؟ قبر پیامبرت. من کیستم؟ پسر دختر او. در چه موقعیتی هستم؟ تو بهتر میدانی. چه میخواهم معروف میخواهم و از منکر بیزارم. سؤال آخر؛ و اما خدایا تو کیستی و از تو چه میخواهم؟ «وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَالْجَلالِ وَ الاِکْرامِ..» ای صاحب شکوه و اکرام، از تو خواهش میکنم و میخواهم «بِحَقِّ هذَا الْقَبْرِ» بحق این قبر «وَ مَنْ فیهِ» و آن کس که در این قبر و در این مزار خفته است بحق این مزار و رسول خدا که در این مزار است «مَا خْتَرْتَ لِی مَا هُوَ لَکَ رِضیً وَ لِرَسُولِکَ رِضیً» من فقط یک چیز میخواهم آن چیزی که تو و رسول تو میخواهد، من دیگر هیچ چیز نمیخواهم هرچه که خدایا تو راضی هستی و تو میپسندی و رسول تو میپسندد خدایا همان را برای من پیش بیاور. هرچه هست من همان را میخواهم من هیچ چیز دیگر برای خودم نمیخواهم. هدف من هدف تو و رسول توست برای خودم چیزی نمیخواهم.
بعد از این مناجات با خدا، در کنار قبر رسول خدا، سیدالشهداء یک لحظه برایشان مکاشفهای دست میدهد یا به خوابی فرو میروند که خواب آنها از بیداری ما بیدارتر است. آنجا رسولالله را میبینند و این بعد این خواب و این رؤیا و این مکاشفه را میآیند برای اهل بیت(ع) حضرت زینب(س) و دیگران نقل میکنند میگویند آماده شوید حرکت کنیم به شما خواهم گفت که چه خواهد شد؟ رسولالله جدم را دیدم که به من فرمود «حَبیبی یا حسینُ!» عزیزم یا حسین «کأنِّی أَراکَ عَن قَریبٍ مُرَمَّلاً بِدِمائِکَ،» به زودی تو را در خون غلتیده میبینم، در خون خودت غوطه خواهی خورد «مَذبوحاً بِأَرضِ کَربلاء،» سر بریده در دشت کرب و بلا، رنج و مصیبت «بین عِصابَهٍ من أُمَّتی،» نه به دست کفّار، بلکه از همین امّت که هم مسلمانند و هم حسین میکشند، این خواب سیدالشهداء است که خواب رسولالله(ص) را دیدند و دارند این مکاشفه را تعریف میکنند که رسولالله(ص) به من این را گفتند برای حرکت آماده شوید ادامهاش این است به من گفتند آن لحظهای که سر تو از بدن جدا میشود و در خون غوطه میزنی تو تشنه تشنه خواهی بود «وَأنتَ معَ ذلِکَ عَطشانُ لا تُسقى، وَ ظَمآنُ لا تُروى» یک قطره آب به شما نخواهند داد. و نکته جالب آن این است که «وهُمَ مَعَ ذلِکَ یَرجونَ شَفاعَتی! ما لَهُم؟! لا أنالَهُمُ اللّهُ شَفاعَتی یَومَ القِیامَهِ، فَما لَهُم عِندَ اللّهِ مِن خَلاقٍ » بعضیهایشان اینقدر احمق هستند که این کار را منافات با اسلام برایش قائل نیستند حتی میگویند من با این کار شفیعشان هم بشوم. حسین را بکشند و من هم آنها را شفاعت کنم!
برادران و خواهران اینها خیلی مهم است. معنیاش این است که ممکن است در صف یزید باشی در حالی که منتظر شفاعت پیامبر(ص) و بهشت هم باشیم. فکر نکنید اینها کافر و نجس بودند ممکن است نماز شب بخوانی و جهنمی باشی. روزه مستحبی بگیری و یزیدی باشی. بعد ایشان گفتند که رسولالله(ص) به من ادامه دادند و فرمودند: «حَبیبی یا حُسَینُ، عزیزم حسین! إنَّ أباکَ واُمَّکَ وأخاکَ پدرت علی و مادرت فاطمه و برادرت حسن پیش من هستند؛ قَد قَدِموا عَلَیَّ وهُم إلَیکَ مُشتاقونَ، ما منتظر تو هستیم، همه مشتاق تو هستند همه اینجا جمع هستیم یک نفرمان کم است و منتظریم که تو با سر بریده و بدن خونآلود پیش ما بیایی. - و این آخرین عبارت که سیدالشهداء(ع) فرمودند اینجا نقل کنم و عرضم را ختم کنم که این خیلی معنادار است - فرمودند رسولالله(ص) به من فرمودند «وإنَّ لَکَ فِی الجَنَّهِ دَرَجاتٍ لَن تَنالَها إلّا بِالشَّهادَهِ». به حسین گفتند تو مقامات بسیار عالی نزد خداوند داری اما یک مقامات دیگری مانده که تا شهید نشوی آن مقام را به تو نمیدهند یعنی بهترین آدم باشی، حسینبنعلی باشی باز شهید شدن یک مقامی به تو میدهد که حتی آن را حسین هم باید داشته باشد اگر نداشته باشد حسین هم ناقص است!
این مقام شهدا و ارزش شهادت در روایت پیامبر(ص) که راوی او امام حسین(ع) بودند. امیدواریم که انشاءالله به سمت کربلا که حرکت میکنید این فرمایشات سیدالشهداء(ع) را در ذهنتان مرور کنید و انشاءالله همه ما مورد شفاعت رسول خدا و فرزندش حسینبنعلی(ع) قرار بگیریم.
×××
استاد رحیمپور: شبکه خصوصی است؟ اینجا هرکس بخواهد شبکه میدهند؟
مجری: اینجا هرکس بخواهد به او شبکه میدهند ولی خیلی وقت بود که مترجمین اجازه نمیدادند ولی چند وقت پیش 5 سال پیش به وهابیها اجازه دادند ما هم خیلی تلاش کردیم توانستیم ...
استاد رحیمپور: وهابیها تبلیغاتشان از ما قویتر است؟
مجری: تبلیغاتشان قوی بود ولی هرکار میکنند نمیتوانند جلوی گسترش شیعه را بگیرند چون یکی از قوانین اینجا این است که هیچ دینی نمیتواند علیه دین دیگری در تلویزیون اینجا صحبت کند لذا ما هم معارف اهل بیت(ع) را نشر میدهیم بدون آن که آن اختلافات را ذکر کنیم و آنها چون محتوا ندارند و فقط باید علیه ما صحبت کنند که بتوانند مردم را جذب کنند لذا کسی نیست که ...
استاد رحیمپور: بیشتر کدام بخش از تشیّع مردم را جذب تشیّع کرده است؟
مجری: میشود گفت 40 تا 45 درصد از دعاها خیلی مؤثر بوده است و خیلیهایشان هم از طب سنتی. چون اخوی طب سنتی دارند و نکتههای عدیدهای درمیآورند تحقیق میکنند و به زبان خودمان ترجمه میکنند به طوری که زنگ زدند و گفتند که نتیجه گرفتند. این دو بخش، ولی بیشترین بخش دعا بوده که خیلی آرامش داده است.
مجری: و بعضی هم از احکام مسلمان شدهاند.
استاد رحیمپور: مثلاً چه احکامی؟
مجری: احکام فقهی، مثل همین احکام نماز و روزه که ما در این ایام پخش میکردیم. آن ایام زنگ زدند و گفتند این احکامتان خیلی منظم است و صحبت میکنید که و مثال که میزنید و از تأثیر نماز در زندگیمان بیان میکند.
استاد رحیمپور: این مسیحیها را بیشتر مسلمان میکند؟ اما چطوری بیشتر شیعه میشوند؟
مجری: وهابیت هم که داشتیم الحمدلله، آنها بیشتر به خاطر این که خیلی از چیزها در زندگیشان برایشان حرام شده، رفتن پیش خانواده حرام چون کثیف است نجس است، زیارت قبول حرام است چون شرک است. این همه حرامهای غلط زندگی برایشان ثبت شده، تشیع را که میبینند یک دین نرمی است و قابل استفاده برای همه است.
استاد رحیمپور: غیر از این حرامزدگی دیگر چه چیزی اینها را بیشتر به سمت تشیّع آورده است؟
مجری: عقاید. مسائلی را که راجع به توحید بیان میشود خدا را متفاوت میشناسند یعنی خداوند برایشان متفاوت تعریف میشود که سمت تشیع میآیند.
استاد رحیمپور: ما رفتیم حج، یکی از این وهابیها که آدم خوبی بود ولی وهابی شده بود چیز دیگری به آن عرضه نکرده بود با هم صحبت میکردیم بعد از یک ساعت صحبت راجع به انقلاب و امام(ره) و... بعد گفت که امام خیلی خوب است ایشان منحصر بفرد است کسی مثل او نیست ولی حیف که شیعه است! گفت ما در بین کل علمایمان یک نفر را مثل خمینی نداریم اگر داشتیم دنیا طور دیگری بود ولی حیف که شیعه است!
انشاءالله که موفق باشید واقعاً باعث افتخار است که شماها این تعبیری که قرآن کریم دارد که یک نفر اگر احیاء شود «کأنمّا احیاء الناس جمیعا» انگار که 7 میلیارد نفر را احیاء کرده است. به کمیّت کاری نداشته باشید کیفیت مهم است. و گاهی یک عده کم، بر یک عده بسیار بزرگی غلبه میکنند به اذنالله، اگر در مسیر درست باشند. خیلیها زحمات زیادی در غربت کشیدند امکانات شما را هم نداشتند تمام عمرش را گذاشته و فقط دو نفر را توانسته شیعه کند و بعد هم او را کشتند! یا در گرفتاری و فقر و گرسنگی و بیچارگی مرده است ولی آثار اینها هست که در آخرت است و در همین دنیا هم آثار دارد. ببینید این جمعیت 10- 20 میلیونی محصول همان 72 نفر در کربلاست! و محصول کار زینب(س) و حضرت زینالعابدین(ع) و 10- 20 نفر آدم است. این 10- 20 نفر این کار را کردند که هنوز هم مانده است. یعنی کسی باور نمیکرد که 10- 20 نفر آن هم در اسارت، که اگر آنها نبودند این پیام اصلاً منتقل نمیشد، همین جمعیتهای کم، من کنیا و تانزانیا آمدم، یا در نیجریه آقای کزاکی، یک نفری من شنیدم 10- 12 میلیون نفر را مسلمان و شیعه کرده است. اینها خیلی مهم است این اگر هزار بار هم شهید بشود سود کرده است، اگر او را تکه تکه هم بکنند سود کرده است. حضرت نوح(ع) قرنها عمل کرد و میگویند آخرش 40 نفر به او ایمان آوردند ولی خب همان 40 نفر توحید را نگه داشتند که حالا به ما رسیده است. حالا این که شما میگویید روزی هزار نفر، کم نیست و این که دهها نفر به دو هفته تغییر مسلک میدهند اینها خیلی کارهای مهمی است که انشاءالله گسترش پیدا کند. البته الآن فضای مجازی علیه ما دارند استفاده میکنند اقلاً ما له این حقایق استفاده کنیم. به آنها بگویید چندتا از شهدای کربلا آفریقایی بودند. روضه آنها را برایشان بخوانید، جون و سه – چهار نفر هستند که اینها آفریقاییاند. درس وفا، درس بزرگی. یک وقتی به او وقتی میگویند شما برو، میگوید تا حالا با شما بودم حالا که جای خوبش رسیده من بروم؟ خون من با خون شما نباید قاطی شود؟ یعنی دست روی نقطه ضعف امام حسین میگذارد که یعنی بله دیگر چون ما از نژاد شما نیستیم باید برویم! چون رنگمان با شما فرق میکند باید برویم! سیدالشهداء(ع) میگوید این حرفها چیست، این جنگ، جنگ شما نیست جنگ ماست چرا شما فدا شوید؟ میگوید مرگ بر زندگی بعد از تو؛ و جالب است سیدالشهداء(ع) بالای سر پیکر چند نفر رفتند دوتایشان از همین شهدای آفریقایی هستند. کسانی که میروند او را بغل میکنند او را میبوسند و این جُون- در یک لحظه به هوش میآید میبیند امام حسین(ع) بالای سرش هست میگوید که پسر پیامبر آمده من را بغل کرده؟ سیدالشهداء(ع) فرمودند که برو که از دست جدم سیراب شوی ما هم داریم پشت سر تو میآییم. اینها خیلی زیباست. مخصوصاً که آفریقا قارة زجرکشیده است یعنی هیچ قارهای به اندازه آفریقا قربانی ستم نبوده است. ببینید وقتی این اروپاییها آنجا رفتند در این دو سه قرن اخیر، صد میلیون آفریقایی را برده گرفتند یا کشتند یا بردند با دست اینها آمریکا و اروپا را ساختند! به دست اینها بود. یعنی این که مدام میگویند مدرنیته، تمدن غرب، همه اینها محصول عرق و خون صد میلیون آفریقایی بود بعد یک جوری وانمود میکنند که انگار آفریقاییها هیچ تمدنی نبوده، فقط توحش بوده و دیگر هیچی! در حالی که 5- 6 تمدن بزرگ در آفریقا بوده است که معماریهای عظیم، ساختمانهای عظیم دارند حتی غیر اسلامیاش که حالا اسلام یک زمانی ابرقدرت جهان بوده و مرکز شمال مدیترانه که اروپاست فقیر و عقبمانده و بدبخت بودند جنوب مدیترانه که شمال آفریقا مخصوصاً اینها مرفه هستند و به لحاظ علم، بیمارستان و اخلاق و همه چیز، قدرت بودند. اینها وانمود میکنند که این آفریقاییها هیچی نداشتند ما آمدیم اینها را نجاتشان دادیم همینطور که راجع به آسیا و مسلمانها و ایرانیها میگویند که این ها وحشی بودیم ما آمدیم اینها را درست کردیم! شما که زیر توحش بودید! در کل اروپا حمام نبود، کتابخانه نبوده، بیمارستان نداشتند بعد در شمال آفریقا در آفریقای اسلامی کتابخانههای دو میلیون جلدی بوده، بیمارستانهای عظیم بوده، بعد آمدند اینها را نابود کردند. دلم میخواهد نقشه آفریقا را در اوایل قرن 20 یعنی حدود 80 – 90 سال پیش، هر کشوری را که رنگ زده، که چه کسی مستعمره کدام کشور اروپایی بوده است، کل آفریقا بین 6-7 کشور اروپایی تقسیم شده است یعنی یک نقطه سفید نگذاشته بودند. فرانسه، انگلیس، بخشیاش آلمان، بلژیک، حتی نروژ، این تیپها بودند. عرض شود اسپانیا، پرتغال، بعداً هم که آمریکاییها آمدند کل اروپا که هلند هم بود، من توی نقشه نگاه کردم دیدم یک کشور و سرزمینی که به دست اینها اشغال و غارت نشده نیست. خب این آفریقا تشنه حسین و کربلاست. مخصوصاً با این صداقت و معنویتی که در آفریقاییها هست هم مسیحیشان، و حتی آن مشرکینشان که دنبال خدایان و این حرفها هستند آنها جاهل هستند و الا فکر میکند دین همین است، خدا همین است، به قول ایشان حرف حساب نشنیدند از طرف اسلام مزخرفات وهابی را میشنوند از طرف دیگران هم فریب خزعبلات میشوند بقیهاش هم که غربزدگی مادی است که دارد ریشه کل ادیان را میزند. خیلی نقشهها میکشند ولی بالاخره حقیقت در برابر این نقشهها طلوع میکند و خودش را نشان میدهد یعین یک عالمه حرف میزنند ولی یک نفر بیاید 5تا حرف حق بزند میبینید مثل نور در یک انبار تاریک است. کل این انبار تاریک، هزاران تاریکی و ظلمات، یک شمع، یک نور نه انوار، یک نور که میآید تمام آنها را میشکند. قضیه همین است. یعنی اگر درست حرف بزنیم و درست عمل کنیم، مثل آب خوردن تغییر میکنند. خیلی خوشحال شدیم آمدیم به شما خسته نباشید بگوییم انشاءالله موفق و مؤید باشید.
هشتگهای موضوعی